چـشـمـک

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا
چـشـمـک

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

یکم درد دل

نمی‌دونم از کجا شروع کنم یا تعریف کنم! یه جورائی بایکوت شدم! ولی حرفم اینا نیست. دلم گرفته چون هر کسی که برام عزیزه، دوسش دارم یا هر دوش یه جورائی اصلاً دلش منو نمی‌خواد و اینه که داره خیلی عذابم می‌ده و ناراحتم می‌کنه. نمونه خیلی عجیبش خواهرام، جونمم براشون می‌دم، هر کاری که دارن بهم زنگ می‌زنن با جون و دل براشون انجام می‌دم اما وقتی دلم می‌خواد اونام کمی بهم محبت کنن... انگار هیچ حسی بهم ندارن! و اینه که خیلی برام عذاب آوره!

البته شاید من اینطوری فکر می‌کنم اما... وقتی همین رفتار رو از بابام نسبت به خودم می‌بینم، خب چرا نخوام باور کنم اوناهم همون رفتار بابام رو نسبت به من دارن؟! مگه دروغه؟! امشب داشتم به این فکر می‌کردم و بهش ایمان آوردم که "از دل برورد هر آنکه از دیده برفت" اما خب چرا داداش کوچیکترم براشون لینطوری نیست؟ انگار فقط این منم که دلشون نمی‌خواد منو ببینن!

دلم می‌شکنه وقتی رفتارشون رو با خودم می‌بینم و رفتار خودمو با اونا! جونمو واسشون می‌دم اما انگار حتی دلشون نمی‌خواد باهام حرف بزنن!

مثلاً برگشتم به خواهر کوچیکم می‌گم "چرا دوسم نداری؟" چشمامو ازم می‌دزده و هی دنبال جوابی می‌گرده که ناراحتم نکنه اما اونم نمی‌تونم پیدا کنه! یا وقتی از همشون می‌پرسم "این چه رفتاریه باهام دارین؟" می‌گن "مگه چطور رفتار می‌کنیم باهات؟" واینجاست که دلم می‌خواد یه چاقو قلبمو از وسط پاره پاره کنه!

حتی جواباشونم اذیتم می‌کنه! مگه چیکار کردم باهاتون؟ غیر از اینه که یه بلائی گرفتارم کرده که زندگی خودمو نابود می‌کنه، ولی با شما چیکار کردم؟ بدی کردم؟ فحاشی می‌کنم؟ بد رفتاری می‌کنم؟ چیکار می‌کنم که باهام اینطوری رفتار می‌کنین؟ ای کاش بابام و همشون می‌تونستن اینارو بخونن و حرفمو متوجه بشن! متوجه بشن، بفهمن دلم می‌شکنه وقتی رفتارشونو می‌بینم! چقدر تنها گریه کنم ولی حتی به نیوشا بگم "چیزی نیست دلم گرفته" آره دلم از رفتار شما گرفته، وقتی می‌بینم با دو تا داداش دیگم با "جان" و هزار تا کلمه محبت آمیز صحبت می‌کنین اما به من که می‌رسه می‌شه "بله"، "شما" وقتی هم می‌پرسم چرا اینطوری می‌گین، جوابتون "بهتون احترام می‌ذاریم" یا "مگه چطور رفتار می‌کنیم" هستش!

و بازم چقدر من بغض کنم و دلم بشکنه از رفتارتون و گریه کنم از ناتوانی این که "مگه من چیکار کردم...؟!"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد