چـشـمـک

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا
چـشـمـک

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

سلام بعد مدت طولانی

یه جورائی خیلی درگیر اوضاع خیلی بدی هستم؛ دارن از کارم اخراجم می کنن و من و نیوشا بعد از 1 سال که هزار تا مشکل رو بر طرف کردیم کنار هم و داریم همش سخت با هر مشکلی کنار ی آیم، من دارم اخراج می شم. دوست ندارم این اتفاق بی افته ولی مث این که جدی جدی داره می شه! تو این همه وقت من و نیوشا نشستیم و باهم کلی برنامه ریزی کردیم برای زندگیمون، سخت کار کردیم، باور کنین بعضی اوقات حتی شب هائی رسید که چیزی برای خوردن نداشتیم، ولی کنار هم شاد و خوشبخت و خوشحال بودیم و هستیم. مطمئنم حتی اگر اخراج بشم هیچی از خوشبختی و شادیمون کم نمی شه، می دونین چرا؟! چون من و نیوشا هم دیگه رو برای پشت سر گذاشتن مشکلاتمون داریم. و این مهم ترین بخش زندگی مشترکه! اه چیزی از حرف هام رو درک نکردید، یا مشکلتون اینه که مجردید، یا توی زندگی مشترک خراب شده و داغون شده (زندگی نمی شه گفت که) هستین و یا عشق واقعی دارید...

همین جا که من الان نشستم و دارم در خدمت شما می نویسم و براتون می خوام بفرستمش، باید باور بفرمائید که خسته ام، خیلی خوابم میاد، دارم سریال می بینم، اونم بهترین و زیباترین سریالی که در عمرم دیدم که نزدیک به 5 یا ف کنم 6 باره از سالی که شنیدم درباره اش و این که اومده دارم می بینمش! سریال زیبای Leverage یا نفوذ و یا اهرم فشار و یا... می شه هزار تا اسم بهش داد! خسته ام و خیلی خوابم میاد باور کنین...

نیوشا مدت خیلی زیادیه که به پای من داره می سوزه و می سازه؛ البته من هم یه جورائی سوختن و ساختن کنار هم دیگه رو دوست دارم، چون این طوری معنای واقعی خوشبختی رو می تونیم پیدا کنیم.

می خوام یه چیز خیلی جدی رو بهتون بگم، اونم اینه که داره باز همه دردهای عصبی و اون افکار روانی سراغم میاد. سختمه باور کنم کاری که 8 سال به خاطر جون کندم و اذیت شدم و صبح های خیلی زود به خاطر خود خواهیشون بیدارم کردن از خواب و تا نیمه های شب بیدار بودم و باز هم روز بعد همون اتفاق دارن اخراجم می کنن! من ساعت 05:00 تا 02:00 سرکار بودم حتی یه تشکر خشک و خالی هم ازم نشده ولی الان، من هزارتا مشکل دارم و اونا دارن همش گوش زد می کنن و دارن دنبال بهانه می گردن! بذارین کمی براتون بازتر کنم این قضیه رو. آقایون به من پیشنهاد دادن، ما باید یکی رو بذاریم کنار چون نمی تونیم اخراج نکنیم، چون از عهده مخارج هر 2 نفر بر نمیایم، پس باید نیروها رو کم کنیم. برین از اداره کار سوال کنید، بعد بیاین با هم کنار میایم، یه مبلغی شما کم کنین یه مبلغی ما کم می کنیم اونوقت بعد از امضای این که شما تمامی حق و حقوقتون رو گرفتین، ما تصمیم می گیریم که شما رو نگه داریم اینجا و باهاتون کار کنیم یا نه! بعله اینه قضیه اخراج شدن من...

  • خب اگر اجازه بدید من رفع زحمت کنم ولی بهتون قول می دم که اصلاً دیگه نرم و پشت سرم رو نبینم، میام و این بار با نیوشا میایم و برای چشمک می نویسیم...

پاورقی: بهترین ها رو برای همگیتون آرزومندم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد