ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
راستش وقتی نوشته کم میارم و می بینم هیچ خلاقیت و ایده ای نیست ، وقتی هم که هیچ اتفاق خاصی برای نوشتن نیست زودی کاغذ و قلم میارم می ذارم جلوم و شروع می کنم به نوشتن ! خب بعضی وقت ها آدم مجبور می شه دیگه ، بعدشم چشمک رو جوری کد نویسی کردم که وقتی توش عکس می ذاریم سریع خودشو جمع و جور کنه و شکل و شمایل به خودش بگیره که زشت به نظر نیاد ! ( به قول معروف ) و این است چشمک ما ...
پاورقی : دعامون کنین ها ...
بعضی وقت ها می مونم چی پست بدم و برای چشمک چی بنویسم ؛ از یه طرف کلی حرف دارم که بنویسم ، از اون طرف دیگه نمی دونم چطور بنویسم یا چی بنویسم ، این یعنی یه دوراهی خیلی عجیب که بیشتر وقت ها من بین انتخاب یکی از این دو راه گیر می کنم . واسه اینکه بتونم انتخاب کنم ، دست به قلم می شم و خودم می نویسم ، تا اینکه مطمئن بشم توی چشمک چی باید بذارم . امروز هم دست به قلم شدم و نتیجه اش شد این دست نوشته که واسه شما می ذارمش ...
پاورقی : ببخشید اگه بد خطم ...
امروز ، غیر تموم حرفا و ... واستون یه هدیه می ذارم توی این پست . دوست دارم شما هم بخونینش و اگه خوب بود ازش لذت ببرین . شرح وقعایع و رخداد ها از زیر دست من رد شده ، اومده روی گاغذ و واستون گذاشتمش اینجا . قبولش دارین که بذارمش اینجا حرفیم توش نباشه ؟! ما مخلص همگی دوتامون هستیم ...
پاورقی : این بود دیگه ...