چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

دوست صمیمی م..

واسه دوستم ناراحتم، این دوستم که درموردش دارم صحبت میکنم قدیمی ترین و صمیمی ترین دوسته من طوریکه دوستیمون از اول راهنمایی تا الان هنوز ادامه داره یعنی دقیقا 10 سال
میدونین که کم نیست این همه سال دونفر باهم دوست باشن.. دیروز بهم مسیج داد و حالمو پرسید، منم حالشو پرسیدم و گفت که بدک نیست و با تعجب پرسید نمیخوای بگی که خبر نداری؟!!  گفتم ازچی؟ و اینو گفت که 3 هفته س مامان باباش ازهم جداشدند و اون هم توی این مدت همه ش بیمارستانه و اینکه اصلا حال خوبی نداره و شرایطش خیلی بده
نمیدونم چی بگم، آخه بعد 24 سال تقریبا زندگی مشترک و داشتن 3 تا بچه که دوستم دم بخته و داداشش و خواهرش الان توی سن حساسی قرار دارن باید این اتفاق واسشون بیفته؟ آخه اینا چه گناهی دارن.. والا تا جایی که من میرفتم خونشون و.. مشکلی نبود اما نمیدونم چرا الان به فکر طلاق افتادن
کاش تو این مسائل پدر مادرا بچه هاشونم درنظر میگرفتن.. کاش به آینده اونا هم توجه میکردند..طفلی دوستم که موقع ازدواجشه به همین خاطر امکانش هست که واسش مشکل پیش بیاد یا داداشش به راه های بد کشیده بشه طوریکه دوستم میگفت داداشش با باباش همش بحث میکنه و چند روز پیشم ماشین دستش بوده و تصادف کرده ،یا خواهرش کوچیکش که الان توی حساس ترین سن خودشه اما بجای اینکه توی یه خونواده باشه مامانش اونو به زور با خودش برده تهران
فکرشو بکنین حتی خواهر و برادر هم ازهم الان جدانگه داشته شدن واین چقدر میتونه توی روحیشون تاثیر منفی بذاره و بدتر اینکه خواهردوستم مرتب بهش زنگ میزنه و گریه میکنه و از اینکه اونجاست و جدا از اینا ناراحته و همش میگه میخوام برگردم حدودا 13 سالشه..میگه هر روز بهم زنگ میزنه و گریه میکنه و منم اینجا کاری ازم برنمیاد
دوستم مثل من سرهر موضوعی زیاد غصه میخوره و لان میدونم که داغونه، همش غصه مییخوره واسه همین همش بیمارستانه و حالش بده،این موضوع مساله ی ساده ای نیست که بهش بگم غصه نخور درست میشه... بدترین اتفاقیه که واسه خانواده ش افتاده و خانواده ش ازهم پاشیده، چطور آرومش کنم؟ چطور بگم غصه نخور؟ چطوری بهش امیدواری بدم آخه؟ حالش اصلا خوب نیستو وضعیتش واقعا بده..
هیچی به دهنم نمیرسه که چطوری میتونم آرومش کنم.. چطوری بهش امیدواری بدم

شما یه راه حل جلوم بذارین...

پاورقی: خدایا خودت کمکش کن ویه راهی جلو پاش بذار تا بتونه با این شرایط کنار بیاد.. خواهش میکنم

نظرات 1 + ارسال نظر
fatima 27 - تیر‌ماه - 1393 ساعت 12:24 http://biaaaa2love.blogfa.com

سلام آخی خیلی واسه دوست ناراحت شدم این حقش نیست امیدوارم که پدرمادرش دوباره باهم آشتی کنند؛راستی به وب منم ی سربزن

منم امیدوارم این اتفاق بیفته چون واقعا واسش ناراحتم
مرسی که سر زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد