چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

مأموریت ...

اوخی ، بالاخره بعد مدت زمان طولانی که نبودم اومدم یه پست بدم ( حالا نمی دونم بلند بالا یا نه ) ، اما خب در کل باز اومدم که بنویسم . دلم واسه نوشتن تنگ شده بود ! البته اینجا ننوشتمولی هزار جای دیگه نوشتم ، از برگه هایثبت نام تا فرم های کارت هوشمند و 100 تا نام و نام خانوادگی برای نوشتن معرفی و این چیزا . می دونین این مدت سرم شلوغ شده بود ، آخه از یه طرف دارن شرکت های شهرستان مجهز می شن به Server های فروش بلیط اینترنتی از طرف دیگه هم سیستم های نمایندگی شرکت ها که مشکل دارن و باید درستشون می کردم و از طرف دیگه دفتر کارم و کارت هوشمند ! اینا درگیری های من بودن خب ...

راستش فردا دارم می رم مأموریت ، گفتم که شرکت های شهرستان Server خریدن و من باید برای نصبش حتماً خودم برم شهرستان تا خدائی نکرده مشکلی برای نرم افزار ها و سیستم ها پیش نیاد . نمی دونم بتونم از اینا حق مأموریت خودم رو بگیرم یا اینکه باید بنویسم به پای انجمن . البته یه مقدار از هزینه ای که قراره شرکت برای تاکسی دربستی که می گیرم رو بده و این باعث می شه ، از اون هزینه ( چون راننده دوست خودمه ) یه مقداریشم برای من درآمد محاسبه می شه ! اینم یه جورشه دیگه ...

برای خودروم رفتم یه کنسولی فابریک از تهران سفارش کردم ؛ راستش کنسولی ماشین دربش شکسته و درست نشد ، واسه همین تصمیم گرفتم یکی جدید بگیرم . از این به بعد می خوام ماهی یه بار سعی کنم به خودرو برسم و خوشگلش کنم . دوست دارم خودرو عروسمون هم همین باشه ( آخه اولین وسیله ای هست که خودم خریدم و مال خود خودمونه ) ! آره دیگه ...

  • چشمک یه وبلاگ ساده نیست ، یه وب با گشتن توی گوگل و پیدا کردنش نیست ؛ چشمک برای من و نیوشا یه دفتر خاطراته ، یه دفتری که از روز اول اول باهامون بود ، توش نوشتیم و خاطره سازی کردیم ! کاش می دونستین " چشمک " از هزاران هزار طلای 24 عیار هم واسمون با ارزش تره ...

از تغییراتی که توی " چشمک " دادم خوشتون اومده ؟! تغییرات طراحی و کد نویسی که توش انجام دادم ! راستش خیلی روش فکر کردم و با کد نویسی تلاش کردم خیلی تغییرش بدم . بعضی از کار هام خب به نتیجه نرسید ، اما خب تونستم یه مقداری وبلاگمونو خوشگل کنم . می شه به خودم بگم دست مریزاد ...؟!

پاورقی : دعا کنین به امید خدا به سلامتی برم و برگردم ...

نظرات 2 + ارسال نظر
حسین 6 - اسفند‌ماه - 1392 ساعت 20:39

راستی به نیوشا خانم سلام برسانید و بگید به وب ما فقرا هم سر بزنه

چشم ، حتماً
البته خودش می بینه !

حسین 6 - اسفند‌ماه - 1392 ساعت 20:38 http://rol90.blogsky.com/

سلام داش رامین
خوبی
به سلامتی پس کیری سفر کاری هم فال و هم تماشا
موفق باشی و به ما هم سر بزن

درود داداش حسین
آره عزیزم ، نه بابا کاش فال و تماشائی داشت ! مسخرست ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد