ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
درگیریم ؛ داریم کم کم آماده می شیم واسه اینکه وسایل خونه بخریم ، کارای مجلسمونو بکنیم و سریع بار و بندیلمونو ببندیمو بریم سر خونه زندگی خودمون به امید خدا . هر کدوممون هم یه جوری درگیر خودمونیم ولی همدیگه رو تنها نمی ذاریم هیچوقت ، اینو نه یادتون بره نه اینکه ما یادمون می ره که نباید تنها بمونیم ! حواسمون به خودمون هست ...
امروز روز اول هفته است و روحیه شادی دارم ؛ نمی دونم اما برعکس بقیه هفته ها خیلی شنگول و راحتم ! مشکلی ندارم ، اعصابم الکی خورد نیست ، خیلی هم شادم . تازه الان می خوام بپرم سر پرونده های خودم و همگیشون یا بخشیشون رو سریع مرتب کنم که وقتی کسی میاد اینجا مشکلی برای پیدا کردن پرونده اش نداشته باشم ...
امروز اولین روز دانشگاه نیوشاست بعد از تعطیلات و شروع ترم جدید ؛ راستش نمی دونم چه احساسی داشت ولی امروز تا فک کنم 15 دقیقه دیگه کلاس داره و باز می ره تا روز بعد ! فقط دوشنبه هاش خیلی شلوغ و بهم ریخته است ، یعنی از صبح دوشنبه تا شبش کلاس داره همش ! مشکل اینجاست ، دقیقاً نه ؟!
پاورقی : خب با اجازتون من برم سراغ پرونده هام ...