چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

احساس ...

یه خواهر کوچیک دارم ، تازه شده 2 سالش . اردیبهشتیه و از من 23 سال کوچیکتره . اسمش مبیناست و دختر خیلی شیطون و دوست داشتنی هستش . همین الان کنار من نشسته داره با عروسکاش بازی می کنه . حالا فکر کنین ، یه دختر کوچیک که وسط 3 تا پسر بزرگ شه می شه خواد چه اعجوبه ای بشه . همین الان از پس خودش بر میاد ، یعنی ما رو که می زنه حسابی .

چشمای رنگی زیبائی داره ، صورت معصوم و دوست داشتنی . لهجه و نحوه سخن گفتنشم که واویلاست . خدائی من یکی که عاشقشم . درسته بعضی وقت ها اذیتش می کنم اما به خدا از روی عشق و علاقه ایه که بهش دارم . قربونش برم با اون دندونای سفید خوشگلش وقتی می خنده شبیه فرشته ها می شه . فرشته است به تمام معنا .

یه عکس واستون ازش می ذارم توی ادامه و توی گالری تصاویر که شما هم این فرشته کوچولوی منو ببینین . اینقدر شبیه منه که باهم وقتی می ریم بیرون فکر می کنن بچه ی خودمه . اینقدر شبیهمه . آخه من و مامان و مینا و مبینا چهره هامون شبیه همدیگه است .

پاورقی : فرشته کوچولوی منو دیدین ؟!

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسمین 7 - مهر‌ماه - 1392 ساعت 21:01 http://donyayeyasamin.blogsky.com

خدا حفظش کنه
انشاالله خدا هم به شما و نیوشاجون هم یه بچه خوشگل و سالم بده

مرسی یاسمین خانوم
ایشالله ...

حسین 7 - مهر‌ماه - 1392 ساعت 07:01

سلام داداش
ایشالله خدا براتون حفظش کنه و سایه پدر و مادر همیشه رو سرش باشه ولی به نظرم 23 سال اختلاف سن خیلی خیلی زیاده.ببخشید فقط نظرم رو گفتم

قربونت برم ، ایشالله !
منم می دونم زیاده اما چه می شه کرد دیگه ؟ :D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد