ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
باز آمد بوی ماه مدرسه ... بوی بازی های راه مدرسه
بوی ماه مهر ماه مهربان ... بوی خورشید پگاه مدرسه
از میان کوچه های خستگی ... می گریزم در پناه مدرسه
باز می بینم ز شوق بچه ها ... اشتیاقی در نگاه مدرسه
زنگ تفریح و هیاهوی نشاط ... خنده های قاه قاه مدرسه
باز بوی باغ را خواهم شنید ... از سرود صبحگاه مدرسه
روز اول لاله ای خواهم کشید ... سرخ بر تخته سیاه مدرسه
کیا مث من از این شعر و سرود و آهنگ متنفر بود ؟! یادتونه وقتی اینو توی تلویزیون پخش می کرد می خواستی کله تموم اون کائی که صداشون میومد رو بکنی ؟! من در این حد بودم ! تعطیلات تابستونی تموم شد و ما روانه مدرسه می شدیم . اما الان که رفته اون زمانا می گیم ای کاش هنوزم مدرسه داشتیم و بچه بودیم ...
امروز نیومدم از مدرسه ها بگم و این چیزا ... امروز اومدم یه حرف دیگه بزنم ! یه حرفائی بزنم که روی دلم موند که ای کاش این چیزا اتفاق نمی افتاد ...
می دونین دلم از چی پره ؟! از اینکه ... من یه دوستی داشتم چندین سال پیش باهم آشنا شدیم ! خیلی صمیمی بودیم که حتی بیرون رفتن هامون بدون همدیگه امکان نداشت !باهم حساب کتاب مالی هم داشتیم و آدم خوش حسابی بود . ممکن بود مقداری ازم بگیره اما به یه ماه نکشیده برگردونه یا بیشتر این حرفا و پولا !
گذشت تا اینکه این دوست ما رفت مشهد ؛ چقدر ازش خواهش کردیم که نره و اگه بره دست از پا درازتر بر می گرده ! و این دوست ما رفت مشهد ...
مشهد هم هنوز خوب بود ؛ تا اینکه یه مشکلی پیدا کردم و دنبال لپ تاپ بودم ! دیدم چون دوستم خودش قبلاً توی بیرجند مغازه داشته و لپ تاپ وارد می کرده بهترین کار اینه بهش بگم تا اون واسم مشهد بخره شاید ارزون تر پیدا کنه !
باهاش صحبت کردم و قرار شد وقتی گفت پولو واسش بفرستم تا اونم بگرده و واسم پیدا کنه ! و ماجرا از اینجا آغاز شد ...
از وقتی پولو واسش فرستادم ، دیگه من رنگ اون پول رو ندیدم ! نزدیک به 6 سال پیش من 1400000ت برای این دوستم فرستادم که باهاش می تونستم همینجا بهترین مارک لپ تاپ رو بگیرم !
چندین بار اومد اینجا و ما رو پیچوند و این کار چندین بار تکرار شد تا اینکه بر خلاف میل باطنیم به این پی بردم که این دوست ما پول منو بالا کشیده و ...
به روش نیاوردم ؛ دوستم بود و واسش خیلی ارزش قائل شدم ! همگی مسخرم کردن اما بازم ...
گذشت و مقدار به مقدار ( ماهی شاید 2000000ت یا 300000ت می فرستاد ) بهم پس داد تا موند 700000 و من رفتم شرکت فناوری اطلاعات زدم !
دست تنها بودم و وقتی فهمیدم برگشته بیرجند ، ازش خواستم بیاد و باهام کار کنه ! انصافاً خیلی رونق به کارمونم داد ! چون کار کرده بود و توی بازار داشت کار انجام می داد !
منم از اعتبارم گذاشت و معرفیش کردم به فروشنده های عمده برای خرید قطعات و ... اما بعد از 3 ماه فهمیدم فقط دارم هزینه های شرکت رو خودم می دم و این دوست من پولا رو می ذاره توی جیبش !
وقتی این موضوع رو فهمیدم با کمک یکی از بچه ها دستشو از شرکت کوتاه کردم و در آخرم بعد از چند ماه شرکت رو بستم !
و الان ما موندیم و یه حسرت رفاقت که واسش جون می دادیم ، و رفیقی که ارزش حتی یه ذره محبت رو نداشت و به ما کلک زد و ازمون سوء استفاده کرد !
مشهد بودنش یه دزد تحویل جامعه داد که به رفیق و دوستای خودشم رحم نکرد ! وقتی چیزائی که ازش می شنیدم رو تصور می کردم چیکار می کنه مغزم سوت کشید که ای کاش ...
سلام داداش رامین عزیز
اول هزار افرین به مرام معرفتت که پای ابروی رفیقت ایستادی و دوم اینکه مشهد دو تا پیز زیاد داره که هر دو شون هم دزدن یکی اخوندها و دیگری همین افرادی که اسم بردی،من خراسانی م و میفهم مشهدی ها چه جنسی دارن.موفق باشی و اغاز پاییز بر شما مبارک
درود حسین عزیز
حال شما ؟ آره عزیز ، خودمم خراسانیم می فهمم !
در مورد افراد مذهبی و ... هیچ نظری نمی دم ! ولی مردم عادی رو باهات موافقم ...
یکی شاید مث خانوم گل محترم مث اون مثالی هستن که می گن " آواز دُهُل شنیدن از دور خوش است " هستند که شاید از دور اینقدر تعریف و ... داره :)
بازم ممنون سر زدی حسین جان ...
سلام آقا رامین.خیلی ناراحت شدم واسه خیانت و سواستفاده ای که ازتون شده ولی این جمله رو نتونستم هضم کنم:مشهد بودنش یه دزد تحویل جامعه داد!!!
دزد شدن این دوستتون چه ربطی به مشهد بودنش داشت؟!!!
اوم ، منظورم خود مشهد نبوده !
ببینین ، یه چیزی که توی خلق و خوی این بچه توی مشهد تاثیر گذاشت ، گشتنش با آدمای نا فرم و جالبی نبود !
به قول دوست مشترکمون ، اینقد توی مشهد بیچارش کردن که اینم گرگ شد و نتونست بفهمه فرق رفیق و غیر رفیق رو !