چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

امروز..

از صبح که بیدار شدم و حاضرشدم برم دانشگاه تا الان که ساعت 9:30 عجب صبحی بود..

من که زودتر آمدم دانشگاه و ... تا 12 بیکارم و باید وقتمو بگذرونم.. میدونید چطوری زودتر آمدم ؟؟ چون خبر نداشتم ساعتا به عقب برگشته و واسه همین یه ساعت زودتر آمدم و رامین هم مثل من 7 صبح رفته سرکار..

البته رامین ازین بابت عصبانیه اما من نه.. خب مگر چه عیبی داره که زودتر بیدار شدم و آمدم دانشگاه..


شما چطوری صبحتونو شروع کردین؟؟؟

نظرات 2 + ارسال نظر
خانوم گل 31 - شهریور‌ماه - 1392 ساعت 15:30 http://rozhayezendegiman.blogsky.com

همسرجان من هم از سرویسش جاموند...
رامین همون سهر آقاست؟:-?

درود خانوم گل !
بلی ؛ الان توی پست جدید دلیلشو توضیح می دم ...

[ بدون نام ] 31 - شهریور‌ماه - 1392 ساعت 14:07 http://mbz-times.blogsky.com/

سلام
ای وای نیوشا خانم
خیلی بده الکی علاف شی وانم بابت عقب رفتن ساعت.حالا بیخیال و اینقدر عصبانی نباش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد