چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

مخصوص اولین کارت ...

اول مهر روز عروسی دختر عمومه ؛ عموم امشب اومدن اینجا هم واسه دیدن ما ، هم واسه اینکه کارت ها رو بدن به ما و هم کارت های اقوام و آشناهای خاله ام ( مادر خانومم ) رو بدن به من که ببرم تحویل بدم !

بین این کارت ها ، نام من و داداشمم روی کارت های جداگانه نوشته شده بود و این اولین کارت عروسی هست که ما رو جداگونه دعوت کردن !

فردا بالاخره اون چند روز که نیوشا ازم فرصت می خواست برای اینکه بشینه و فکر کنه تموم می شه ! و نمی دونین چقدر دلم براش تنگ شده و لحظه شماری می کنم که ببینمش !

راستش می خواستم دو سه روزی مرخصی بگیرم و به کارام برسم و کمی استراحت کنم اما خب فعلاً فرصت نمی شه و باید بعداً انجامش بدم !

پاورقی : حرف دیگه ای موند ؟!

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین 29 - شهریور‌ماه - 1392 ساعت 00:16 http://mbz-times.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااام
عروسی دختر عمو مباررررررررررررک و ایشالله خوشبخت باشن،

مرسی عزیزم :D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد