ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
راستش خیلی ضرب العجلی شد ، تا دیروز بحث کلاس های آموزشی رو داشتن اما امروز صبح فهمیدم کلاس های آموزشی لغو شدن و افتادن مهر ماه !
الان از همکارم پرسیدم که : « می بینم که کلاسا هم افتاد مهر ، کی ایشالله می خواین برین مرخصی ؟ » ، گفت : « هفته دیگه ایشالله » !
خب این یعنی اینکه سر من به مدت ... ( نمی دونم چند روز ) شلوغ خواهد بود و اینکه همه کارا میوفته روی گردن من !
راستش یه مدت پیش من توی دفتر تنها بودم و همکارم نبود ! اون روز هم بدبختی مث بقیه روزای تنها بودن من که شلوغ می شه ، شلوغ شد و دو تا سیستم دم دستم بود ، یه سیستم دیگه هم همون روز صبح واسم آورده بودن !
بابا به همکارم زنگ زدن و گفتن که بیاد و اونم دیگه تقریباً 12 اینا اومد !
وقتی اومد ، سرم که خلوت تر شده بود گفتم : « نبودین ، اینجا خیلی شلوغ شده بود ، سیستم آوردن واسم و ... » ، برداشت گفت : « خب می بینین ، وقتی شما هم نیستی سر من همینطوری شلوغ می شه و نمی دونم چیکار کنم و ... » ؛ راستش وقتی این حرفو زد خیلی ناراحت شدم و به قول معروف زورم اومد !
وقتی من نیستم ، همکارم نه سیستمی می تونه درست کنه ، نه ثبت نام کنه ، کاری رو هم که نمی تونه انجام بده بیخیالش می شه می گه وقتی من اومدم بیان و کارشونو انجام بدن ، جواب هیشکدوم از شرکتا رو راجع به سیستماشون نمی تونه بده ، وقتی کسی از سازمان یا هر کجائی راجع به این هوشمندش چی شده نمی تونه جوابی بده و ...! اما حالا اگه اون نباشه من باید تموم کارا رو انجام بدم و می تونم انجام بدم !
حالا می بینین کجای حرفش زور داشت که من ناراحت شدم ؟! سختش اینجاست !
همین الان ( من این پست رو دارم از ساعت 9:30 صبح می نویسم ) با بابام حرف این بود که شغل من سیستم های کامپیوتری شرکت ها به همراه کارت هوشمنده ، پس یعنی وظیفه من نه نامه زدنه ، نه معرفی و ... درسته ؟! پس من چرا دارم اینا رو انجام می دم ؟! وظیفه من چیز دیگه ایه که مشخص شده است !
الان اگه حرفی هم بزنم منطق می ره زیر صفر و بحث پیش میاد که « کار من چیه ؟! » و من باید ساکت بمونم که چطور جواب به اینا بدم که قانع بشن ...
پاورقی : یه ذره خسته شدم ... جدی می گم ...
سلام اقا سپهر عزیز،کاملا درکتون میکنم و در غیاب کسی که مسولیتش بیاد رو شونه شما و کارتون زیاد شه واقعا سختی هم داره،اکا این همکارتون مشخصه از اونهایی است که کا رو از خوداشه دایورت کنه رو یکی دیگه،بیخیالش بابا خودتون رو عشق اشت
--------------------------------------------------
ببخشید راجع به نظر قبلی من فکر میکردم فقط شما اینجا مینویسید و هم برای شما و هم همسرتون افرین میگم که اهل وب نویسی هستید
درود حسین جان ؛ سپاسگزارم !
نه همکارم اینطور آدمی نیست ، آدم کاری هم هست ولی کارش در مقابل کار من کمه !
کار خودم زیاد هست ، وقتی اون نباشه کارش خب قاعدتاً به قول شما دایورت می شه روی کارای من و واسه من می شه قوز علی قوز !
اما در صورتی که من نباشم می تونم بگم فقط و فقط 20 درصد کارای منو انجام می ده !
یعنی اینکه اگه اون نباشه کارای اون روی زمین نمی مونه اما وقتی من نباشم ، بعد برگشتم باید کارامو مجدداً انجام بدم و همه چیز می مونه ...
ممونم از شما ...