چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

دلم سفر می خواد ...

راستشو بخواین دلم یه سفر می خواد بعد چندین سال ؛ اما فرقش با بقیه سال ها اینه که الان دوست دارم به همراه همسرم برم سفر تا تنها . نیوشای عزیزم اما مخالفه و می گه مامان اجازه نمی دن ما با هم بریم سفر چون شب خواستگاری بهت گفتن قید سفر رفتن رو باید بزنی با نیوشا . دوست دارم با شهرام ( برادر خانومم ) و همسرش ( دختر خاله ام ) بریم سفر و بگردیم ! آخ که چه حالی بده اما یه مشکل خیلی اساسی داریم ! دانشگاه نیوشا و اهمیت خیلی زیادش به دانشگاه و درسش ! راستش به من گفت من دانشگاه دارم و روشم خیلی حساسم ؛ منم گفتم چند روز چیزی نمی شه اما خب زیاد خوشش نیومد که بخوایم از دانشگاهش به خاطر سفر بگذره ! حالا منتظرم تا ببینم چه اتفاقی قراره رخ بده ؛ ما هم شدیم مث درخت بید که هر سمت باد میاد همون وری خم بشیم ...

با اجازتون دارم الان شربت آبلیمو درست می کنم تا بخورم ؛ بفرمائید ...؟! فقط یه سوالی چرا اینقدر شیرین شد ؟ یعنی قند زیاد ریختم توش ...؟!

برای اولین بار کوفته کله گنجشکی درست کردم واسه ناهارم ( ساعت 6 عصر ) ! شوهر دختر عموم ( رفیقیم باهم ) زنگ زدم اومد اینجا کمی از کوفته ها خورد و خیلی خوشش اومد ! راستش هر خوراکی با دست پخت هر کسی نمی خوره ولی از کوفته ای که درست کرده بودم تعریف کرد ! زیاد نخوردم ، حس کردم سیرم و اونم زیاد نخورد . بیشترش مونده تو یخچال برای شامم و احتمالاً برای فردا که مامان و بابامم کمی از خوراکی که درست کردم بخورن !

کم کم دارم آشپزی یاد می گیرم که به دردم می خوره ؛ خوراک مرغ با پلو ، ماکارونی ، الانم کوفته یاد گرفتم درست کنم ! اما شاید باورتون نشه ولی بلد نیستم نیمرو درست کنم ...

داداشم چون می خواد بره سربازی ، می خواد پرایدش رو بفروشه ؛ ماشینش مدل پائینه ولی سالمه ، هم موتوری و هم از نظر ظاهری . بنگاه براش قیمت خوبی زدن و می خواد بفروشه ! من می خواستم ماشینش رو بردارم ، اما امروز شوهر دختر عموم یه سمند رو پیشنهاد داد که می گفت ماشین خوبیه ! فردا می رم ماشین رو ببینم و وضعیتش رو بسنجم و در صورتی که من سمند رو بخرم ، پراید داداشمو اون برداره ! امیدوارم ، سمندی که پیشنهاد داده اونطوری باشه که من خوشم میاد تا معامله کنیم و مشکل حل بشه و ماشین دار بشم !

وامم هم که هنوز پرداخت نشده به خاطر اینکه یه مشت آدم نفهم ، فرق بین پروانه فعالیت و پروانه کسب رو نمی فهمن ! یعنی اینطور آدمائی اون صندوق رو داره اداره می کنن . خدا کنه تا شهریور وام رو پرداخت کنن و مشکلی نداشته باشم واسه خرید ماشین !

اینترنتم همش زود زود داره ترافیک تموم می کنه و من واقعاً مشکل پیدا کردم به خدا ؛ همش دارم ترافیک اضافی می خردم و نزدیک 42400ت تا حالا من ترافیک اضافی خریدم به خدا ! ای خدای مـــــــــــــــــن ... ایشالله کوفت مخابرات بشه ! همین الان ترافیکم تموم شد مجبور شدم بخرم و این پست رو ارسال کنم . فقط خدا نکنه فردا که مجدداً شارژ می شه اینترنتم ، این ترافیک 1GB که گرفتم نسوزه والا نامردیه ...

پاورقی : دعا کنین واسم ، ممنونتون می شم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین 25 - مرداد‌ماه - 1392 ساعت 20:27 http://mbz-times.blogsky.com/

سلام اقا سپهر عزیز
از اشنایی با وبتون خیلی خوشحال شدم و باید بگم ایشالله مقدمات سفر هر چی سریعتر فراهم شه و دوم اینکه امیدوارم با همسر محترم به پای هم پیر شید و همسشه خوشبخت باشید،خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنید و تبادل لینک کنیم....موفق باشید

درود حسین آقای گل . ممنونم که به وب ما سر زدین !
وب شما در وب من پیوند شد !
ممنون می شم شما هم وب ما رو پیوند بزنید ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد