ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
روزگارتون چطور می گذره ؟ خوبین ؟ ما هم شکر خدا خوبیم ، نیوشا هم ترم تابستونیش تموم شده و چهارشنبه منتظر امتاحانای ترمشه !
منم سر کار ، و وضعیت بد مزاجیم ! متاسفانه نزدیک دو هفته پیش دل دردم شروع شد ، گلاب به روتون همین چند روز پیش هم متاسفانه معده ام اینقدر ملتهب شده بود که هر چی ، حتی یه قطه آب می خوردم معده ام برگشتش می داد !
یه چند روزی رو هم اینطوری گذروندم ؛ جالبیش این بود که همکارمم اون روز که من نمی خواستم بیام ، حالش بد شده بود و گفته بود من نمیام !
هیچی دیگه ، مجبور شدم با همون حال بد و داغونم پاشم بیام سر کار و تا ظهر به خودم عین مار به خاطر خالی بودن معده ام بپیچم !
هیچی دیگه ، همون روز با رئیس صحبت کردم و برای روز بعدش مرخصی گرفتم ( که دیروز بود ) و امروز هم سر کارم !
دیروز هم من اطلاع ندادم به نیوشا ، از صبح گرفتم خوابیدم و بهش SMS ندادم ! ظهر که پاشدم دیدم چند بار SMS داده و گفته باهات قهرم چون اصن بهم توجه نکردی و خبری ازت نیست ! هیچی دیگه منم شروع کردم منت کشی ...
دیروز هم رفتیم خونه خاله ام واسه عید دیدنی ؛ اونجا خیلی ازش عذر خواهی کردم و خدا رو شکر کوتاه اومد اما همه فهمیدن قهره از بس تابلو بودم !
هیچی دیگه این روزگار ما هم اینطوری ؛ ناراحتش کردم باید جوابشو بدم !
پاورقی : راستی شما چطورین ؟!