چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

روزگار چطوره ؟

روزگارتون چطور می گذره ؟ خوبین ؟ ما هم شکر خدا خوبیم ، نیوشا هم ترم تابستونیش تموم شده و چهارشنبه منتظر امتاحانای ترمشه !

منم سر کار ، و وضعیت بد مزاجیم ! متاسفانه نزدیک دو هفته پیش دل دردم شروع شد ، گلاب به روتون همین چند روز پیش هم متاسفانه معده ام اینقدر ملتهب شده بود که هر چی ، حتی یه قطه آب می خوردم معده ام برگشتش می داد !

یه چند روزی رو هم اینطوری گذروندم ؛ جالبیش این بود که همکارمم اون روز که من نمی خواستم بیام ، حالش بد شده بود و گفته بود من نمیام !

هیچی دیگه ، مجبور شدم با همون حال بد و داغونم پاشم بیام سر کار و تا ظهر به خودم عین مار به خاطر خالی بودن معده ام بپیچم !

هیچی دیگه ، همون روز با رئیس صحبت کردم و برای روز بعدش مرخصی گرفتم ( که دیروز بود ) و امروز هم سر کارم !

دیروز هم من اطلاع ندادم به نیوشا ، از صبح گرفتم خوابیدم و بهش SMS ندادم ! ظهر که پاشدم دیدم چند بار SMS داده و گفته باهات قهرم چون اصن بهم توجه نکردی و خبری ازت نیست ! هیچی دیگه منم شروع کردم منت کشی ...

دیروز هم رفتیم خونه خاله ام واسه عید دیدنی ؛ اونجا خیلی ازش عذر خواهی کردم و خدا رو شکر کوتاه اومد اما همه فهمیدن قهره از بس تابلو بودم !

هیچی دیگه این روزگار ما هم اینطوری ؛ ناراحتش کردم باید جوابشو بدم !

پاورقی : راستی شما چطورین ؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد