ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
خب کمی باید شفاف سازی کرد و حقیقت رو گفت ؛ حقیقتی که این وبلاگ و نویسنده هاش دارن !
من ، سپهر هستم و نیوشا نویسنده ی دیگه ی وبلاگ !
من و نیوشا دختر خاله و پسر خاله هستیم ؛ دختر خاله و پسر خاله ای که با اینکه زیاد با هم رفت و آمد نداشتن ولی در حال حاضر بعد از گذشت مدتی شناخت و تصمیم الان با هم نامزد هستیم !
تاریخ عقدمون هم به احتمال زیاد اول یا دوم فروردین هست !
خیلی نگران بودیم و خیلی غصه خوردیم که نکنه مخالفتی بکنن و نتونیم بقیه رو راضی کنیم که ما همدیگه رو دوست داریم ؛ اما رفته رفته شاید باورتون نشه ولی در عرض یک هفته همه چیز درست شد و الان تا اینکه بتونیم خیلی راحت دستای همدیگه رو جلوی بقیه بگیریم فقط چند روزی فرصت مونده !
پاورقی : واسمون دعا کنین ؛ دعا کنین که همیشه همینطوری عاشق همدیگه بمونیم و هیچوقت شعله عشقمون کم نشه و همیشه شعله ور باشه ...