ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
نمی دونم دقیقاً باید از کجا شروع کنم و بگم که چی شده ولی ... خیلی خوشحال و شادم !
این شادی و بلخند رو مدیون کسی هستم که به تازگی وارد زندگیم شده ؛ من یک سال شکیبائی کردم و فقط نگاه کردم ...
پروردگارم پاسخی به شکیبائی و بردباری من داد ؛ دلم شکست ، اندوهگین بودم ، شکستم ولی همین الان می تونم بگم بهترین شادی دنیا رو دارم !
تصمیمات مهمی گرفتم ؛ کسی هست که به خاطر اون تصمیمات مهم زندگیمو گرفتم و از این به بعد هر تصمیمی که دارم این می شه که به اون و با هم تصمیم بگیریم !
از این ها بگذریم ، من مدت تقریباً 10 روزی هست که اینقدر دچار کار های زیاد و خسته کننده ای شدم که متاسفانه روز شب رو از من گرفته ولی تنها چیزی که باعث می شه قدرتم رو پایدار نگه دارم ، وجود با ارزش ترین انسان برای من روی زمینه !
مدتی رو توی جاده گذروندم و خسته شدم ؛ حسابی خسته و درمونده اما تنها چیزی که باعث شادیم می شد فکر اون توی ذهنم بود !
چقدر دوست دارم که همه چیز درست بشه ... زمان زیادی نمونده ؛ کوتاهه ... خیلی کوتاه ...
پاورقی : دوستان دعام می کنین دیگه ؟!