ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
دوستم رضا از شرکت جدا شد ؛ دلایل خودش رو داشت و بیشتر بحث سر این بود که من توجهم به شرکت نیست و شرکت نمیام !
البته نمی گم که حق نداره ؛ اشتباهات من بیشتر از ایناست اما یه حرفی هست اونم اینه که ، من همونطور که رضا واسه شرکت می گذاشت و کاراش رو انجام می داد من هم اینکارو می کردم !
به عنوان نمونه ، چطور من وقتی سیستمی محل کارم دستم بود و درستش می کردم و هزینه ای رو دریافت می کردم ، اون رو به شرکت می دادم ؟! چطوری تمام هزینه های شرکت رو ، اعم از اجازه ، منشی و ... رو من می دادم ؟ حتی این آخری هم هزینه تعمیرکار رو هم من دادم و بهش گفتم که این کارو از روی هزینه ی دریافتی شرکت هائی که سیستم هاشون رو درست کردم انجام دادم ؟!
اما خب رضای عزیزم دلایل خاص خودش رو داشت و باز هم می گه این دلیل نمی شه شرکت نیای ؛ بدون توجه به وضعیت کاری من که واقعاً این مدت خیلی درگیر بودم و حقیقتش درگیر مسائل شخصی و احساسی خودم هم بودم !
چه کنم ؟ اینطوری شد دیگه ... من از رضا واقعاً ممنونم و توی این زمانی که با من توی شرکت فعالیت می کردم متحمل خیلی مشکلات شد و ازش ممنونم و خیلی برام زحمت کشید که دستش درد نکنه ! خیلی زحمت کشید و دوست دارم هر طور شده برای این مدت که با من و شرکت موند و زحماتی زیادی برای حمایت از من کشید جبرانش کنم ...
پاورقی : رضا بعد از احسان و ایمان ، یکی از بهترین دوستای من شد ... خیلی پسر با معرفت و با محبتیه ...