چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

به خود آی ...

مسیر اشتباهی برای گذر ؛ به کجا می روی ؟! به هر ریسمانی چنگ می زنی تا در باتلاقی که برای خود ساختی غرق نشوی ! اشتباه ... پشت اشتباه ...

کمی بایست ؛ اندیشه کن ... آن کسی را به خاطر آور که بودی ... همان فرشته ی دوست داشتنی قصه های مادر بزرگ ! همانی که بود و به خاطرش جان می داد معشوقت ...

به کجا می روی آنچنان شتابان که کسی به گرد پایت نمی رسد ؟ به تباهی ؟!

اندیشه کن ؛ اشتباه گام بر ندار ... راه را درست تر ببین ؛ همسفرت را با شناخت بیشتری انتخاب کن ؛ از خودخواهی دست بردار ! با دیگران باش ، نه فکر کن بهتر از دیگرانی ...

این جمله را به خاطر بسپار : « صرفاً به خاطر بی کسی ، هر کسی را نپذیرید ! »

تو را به همان خدائی که می پرستی ، به خود آی ...

پاروقی : کاش می دانستند آن هائی که مسیر را اشتباه گام بر می دارند ... کاش کمی اندیشه می کردند و می فهمیدند که خودخواهی بدترین دشمن آن هاست ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد