ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
خوبی داشتم ؛ خوب ماندم ! این معنی رو نمی ده که من نمی تونم بد باشم ... مطمئن باشین !
من یه گرگ درون دارم که خیلی درنده است ؛ همیشه در مقابل بدی های بقیه آرومش کردم که کسی رو پاره پاره نکنه ...
چرا بعضی افراد دوست دارن من رو عصبی کنن و باعث بشن که نتونم خودم رو کنترل کنم ؟!
امروز یه تلفن باعث شد از کوره در برم و گرگ درونم رو برای 15 دقیقه آزاد کنم ! برای 15 دقیقه تصمیم گرفتم که چه کارائی رو باید انجام بدم و پیامدش چی هست ! تصمیمم جدی جدی بود ...
حقیقت اینه که ، یه لحظه به چند نفر فکر کردم و دیدم پیامدش برای اونا خطرناک تر از هر چیزی هست ؛ تصمیم گرفتم بازم گرگ درنده ام رو توی قفس زندونی کنم و هیچی نگم !
خیلی عصبی ام ؛ واسم تجربه ی سختی بود ولی باید خودمو کنترل کنم ! هیچی نباید اتفاق بی افته ! کسی که به خاطرش تصمیم گرفتم گرگم رو زندانی کنم ، نباید در خطر بی افتن ! همین ...
پاورقی : فقط می خوام آروم باشم ...