سال ها گذشت ولی باز مرا نشناخت ! ندانست آنچه می گویم از آن چیست ، برای اوست یا خودخواهی خودم !
دردی که دارم اینست همه من را به برون نظاره گرند و کسی درونم را نمی نگرد ؛ چرا ؟!
سکوت می کنم ... چه کنم غیر از سکوت ؟ فریاد کشم بی دلیل ؟ چون ما نمی شناسند ؟!
نمی دانم چرا ولی دلی روشن دارم که کسی خواهد آمد که مرا از دل می شناسد نه مانند دیگران از برون ...
پاورقی : دل آدم بگیره باید چکار کرد ؟!