چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

چـشـمـک

دفتر خاطرات روزانه رامین، نیوشا و آوا

من ... تنها ...

چند شبی هست که باز هم مث روال هفته های گذشته تنها هستم ؛ خانواده ام حضور ندارن و من هم عادت کردم و این تنهائی رو دوست دارم . تنها چیزی که این شب ها باعث آزار من می شه خاطرات مبهم و دوری هستند که به دست دیگران و خودم ساخته شد ! خاطره های خوبی که الان دارن به جای اینکه به من آرامش بدن ، آسایشم رو می گیرن !

چه می شه کرد ؛ چیزی جز تحمل نیست و نمی شه کار دیگه ای کرد !

با دوستی داشتم صحبت می کردم ؛ می دونین نظرش عین نظر من بود و اون هم می گفت نوشتن بهترین کار دنیاست !

منم نوشتن رو خیلی دوست دارم ... نوشتن بهم آرامش می شه ...

پاورقی : شما هم اگر دوست دارین بنویسین ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد